سبزه سگس خوب بمکد پیچ سیاه و سفید با شوهرش
یک مرد بالغ یک دختر جوان با موهای قرمز را مسخره کرد. او دستورات خود را داد و از او خواست به اطاعت. کودک بر روی حصیر برهنه دراز کشیده بود و دست ها و پاهای خود را گره خورده بود ، چوب سگس خوب پنبه را در دهانش قرار داد و با یک اسباب بازی ویژه ضرب و شتم کرد. دختر فقیر به طور کامل در قدرت خود بود و تمام کلمات بعد از او تکرار و تبدیل به اطراف به عنوان او می خواست.